آرشیو شماره‌های مجله

آرشیو شماره‌های مجله
لطفا برای دریافت شماره‌های مجله روی عکس کلیک کنید

۱۳۹۲ فروردین ۱۷, شنبه

روزگارِ اینترنت

دفتر مقالات (شماره دوم، آبان و آذر92)

جامعه خودش را با تعریف‌هایش از موضوعات مختلف، محدود می‌کند. در نگاه اول، این محدودیت‌ها می‌توانند مفید باشند، چون به یک جامعه اجازه‌ی داشتن امنیت را می‌دهند و همچنین می‌گذارند شکوفایی داشته باشد اما در گذر زمان، نسل‌های جدید اجازه پیدا نمی‌کنند تا تعریف‌های خودشان از موضوعات مختلف را ارائه بدهند و سنتِ گذشتگان، به آیندگان ارث می‌رسد و همین سنت‌ها دست و پای زندگی‌ را می‌بندد. پس جامعه خودش را با تعریف‌های گذشتگانش از موضوعات مختلف، در عمل بسته است و چهارچوب‌های بسته، به اسم‌های مختلف خودشان، نمی‌گذارند انسان، خودش باقی بماند. 
من انسانی هستم در یک جامعه‌ی مذهبیِ سنت‌گرا و درعمل با اکثریتی محافظه‌کار، به‌دنیا آمده‌ام. در جامعه‌ی من، نیازمندی من به داشتن هویت، از قبل به من دیکته شده است. به من گفته شده تو راه معینی داری و تو باید قواعد مشخصی را رعایت بکنی. تو باید به شکل مشخصی رفتار بکنی و حرف‌های مشخصی بزنی. مرزهایی مشخص شده بودند تا من در میان آن‌ها حرکت کنم و اجازه نداشتم به هیچ مسیر دیگری منحرف بشود. خانواده و جامعه در هر شکل ممکن، جلوی انحراف من به خطوط دیگر حرکت را می‌گرفتند اما من در نوجوانی‌ام توانستم از اولین ایرانی‌هایی باشم که به اینترنت دست‌رسی پیدا می‌کند و اینترنت زندگی مرا سر تا پا تغییر داد، آن‌ هم در کنار این واقعیت که من عضو یک اقلیت جنسی هستم: من یک پسر همجنگسرا بودم،‌ هستم و خواهم بود. طبیعت وجودی من رودَررو با جامعه قرار داشت و اینترنت، عصای دست من، ابزار دست من شد. 
عضو یکی از اقلیت‌های جنسی بودن، ابزارهای کمی در اختیار آدم قرار می‌دهد تا بتواند خودش باشد، بتواند خودش را نشان بدهد. اینترنت برای من و برای هم‌نسل‌های من، یکی از مهم‌ترین ابزارهای شناخت بود. از طریق اینترنت توانستم با مفهوم و موضوع همجنسگرایی، به‌شکلی جدی آشنا بشوم. از طریق همین ابزار توانستم صفحه‌ای برای خودم باز بکنم و در آن بنویسم. از طریق نوشته‌هایم توانستم دوستانی همانند خودم پیدا بکنم و این روند ادامه پیدا کرد، گام به‌ گام اینترنت به من کمک کرد تا بتوانم بیشتر از قبل، از درون سایه‌های وجودی خودم بیرون بیایم و خودم را نشان بدهم و اینکه آن‌طور که باید، شبیه به خودم زندگی بکنم. 
همین مجله یکی از ابزارهای اینترنت است،‌ اجازه می‌دهد حرف بزنم و خواننده‌ای برای حرف‌هایم روبه‌روی همین کلمات قرار داده است. اینترنت مهم بوده است و مهم خواهد بود، هرچند شکل و ظاهر آن تغییر می‌کند. برای من صفحات وبلاگ بود، وب‌سایت‌های مختلف بود؛ الان شده است انواع و اقسام شبکه‌های اجتماعی. برای من اینترنت ابتدا در کامپیوتر خانگی، بعد در لپ‌تاپ معنا پیدا می‌کرد، حالا بیشتر و بیشتر به صفحه‌های موبایل منتقل می‌شود. برای من اینترنت ابزار بیان بود، ابزار شناخت؛ امروز بیشتر ابزار گفت‌وگو است، ابزار نشان دیگران دادند. برای من اینترنت نشان دهنده‌ و ارائه دهنده‌ی سطوحی تازه از آزادی بود، در انواع شکل‌های خودش و هم‌اکنون اینترنت سنت آزاد انتخاب کردن را بیشتر و بیشتر گسترش می‌دهد. 
اینترنت مسیرهای جدید حرکت در اختیار انسان‌هایی مثل من قرار داد و برای همین در زندگی روزمره‌ی ما، اهمیت پیدا کرد. بعضی از ما توانستیم در زندگی واقعی خودمان مرزها و مسیرهای حرکت را جابه‌جا بکنیم و بتدریج از زندگی مجازی به زندگی واقعی برگشتیم. شاید برای همین باشد که صفحات وبلاگی نویسندگان قدیمی‌تر، احاطه شده در سکوت باقی مانده است. هرچند برای خودِ من، نوشتن در وبلاگ همیشه وجود داشته است و می‌دانم این سکوت صفحات بلاگ، درحقیقت هیاهو در دیگر صفحات است: فیس‌بوک مثلاً یا صفحات دیگر. می‌دانم اینترنت اجازه داده است تا ما مسیرهای جدید داشته باشیم و حالا دیگر این مسیرها متنوع هستند.



حالا دیگر مثل کودکی‌های من، واقعاً مهم نیست خانواده و جامعه دقیقاً از یک نسل جدید خود چه می‌خواهد، چون نسل جدید با فشار چند کلیک به دنیاهای موازی دیگر مرتبط می‌شود. بدی‌هایش؟ البته، هر مسیری بدی‌ها و خوبی‌هایش را دارد اما این به هر نسلی مربوط است تا موضوعات مختلف زندگی خود و جامعه‌ی خود را دوباره تعریف کند. چرا که از سنت‌ها و عرف‌ها، در عمل فقط خوبی‌هایشان در تعریف‌های جدید باقی می‌مانند. 
اینترنت برای من نفس کشیدن شد، برای بقیه بخشی معمول از زندگی اما نباید از اهمیت آن غافل ماند. نباید آن را سرسری گرفت. باید اینترنت را قبول کرد و دست‌ها را برای رسیدن به آن باز گذاشت. همچنین باید در مورد اینترنت صحبت کرد، چون اینترنت یک ابزار واقعی است برای زندگی امروز.
رامتین شهرزاد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر